پارسیس کامپیوتر
آنچه میدانیم یک قطره است،آنچه نمیدانیم یک اقیانوس،باسفربه دنیای پارسیس،جرعه ای بیشتر از اقیانوس علم بنوشیم

امروز علاوه بر اینکه نمرات ماهانه هنرجویان رو در کارنامه اونها ثبت کردم، کارنامه سه ماهه اول سال 1390 رو هم که خودم دیروز طراحی و چاپ کرده بودم در اختیار معاون آموزشی مدرسه خانم سمیعی گذاشتم تا همراه کارنامه ماهانه هنرجویان ، در اختیار والدینشون قرار بدند...در این کارنامه تقریبا تمامی نمرات کسب شده هنرجو و نمودار پیشرفت و افت تحصیلی وی در طول سه ماه درج شده بود...



یک هفته مانده بود به محرم، که مسئولین هنرستان اطلاع دادند نمایشگاهی با عنوان عاشورا در ماه محرم در هنرستان برگزار می شود،اگر تمایل داریدشما هم می توانید آثار هنرجویان عکاسی را به نمایش بذارید...با بچه ها موضوع رو در میان گذاشتم و بچه ها عکس هایی رو که سال قبل در پایه دوم از مراسم عاشورای حسینی گرفته بودند رو آوردند و از بین اونها عکس هایی را انتخاب کردیم تا چاپ کنند و برای نمایشگاه بیاورند، واقعا عکس های با احساسی بود برخی از آنها گویی با انسان حرف می زدند...

همون زمان به بچه ها اطلاع دادیم که مسابقه ای با عنوان "عکس عاشورا" قرار است برگزار شود و از بچه ها خواستم تا در همه مراسم هایی که دهه محرم شرکت می کنند،حتما دوربین خود را ببرند و لحظه های ناب را شکار کنند...تا هم تجربه ای برای خودشون باشه و هم برای مسابقه حرفی برای زدن داشته باشند...

در این ایام هنرجویان علاوه بر کار و روتوش عکس، کارت پستال هایی با موضوع عاشورا را نیز طراحی کردند...



1 آذر 1390

آخرای مهر ماه بود که شماره تماس والدین تمامی هنرجوهای عکاسی رو گرفتم...قرار رو بر این گذاشتم که هر چند وقت یکبار که هنرجویی تلاش نکرد ، و یا پیشرفت قابل توجهی داشت، یا رفتاری داشت که مطلوب نبود و مرتب تکرار شد و یا فوق العاده بود از نظر رفتاری ...کلا هر اتفاق خوب و بدی افتاد که والدین در تشویق یا حل اون موضوع می تونستند به مدد من بیاند با والدینشون تماس بگیرم...

امروز اولین روزی بود که با والدین بچه ها تماس گرفتم...اول حسابی نشستم و وقت گذاشتم؛دو دوتا چهار تا کردم ؛ پیشرفت و افت بچه ها را با کامپیوتر محاسبه کردم که وقتی تماس می گیرم حرفا و نظراتم کاملا دقیق و حساب شده باشه و وضعیت تحصیلی و اخلاقی دختراشون رو توی مدرسه بهشون بگم تا کمک پرمهرشون موجب پیشرفت بچه ها بشه...حقیقتشو بخواهید وقتی تصمیم به تماس داشتم فکر نمی کردم اینطور با استقبال والدین شون با این امر روبرو بشم.... وقتی به ضعف اونها اشاره می کردم ازم تشکر می کردند، و خودشون پیش قدم می شدند و  راه حل ارائه می دادند... واقعا راه مفیدی برای آشنایی هر چه بیشتر با روحیات هنرجوهام بود و بعدها خیلی کمکم کرد برای ارتباط بهتر و موثرتر



روزهای آبان ماه ، دیگه کم کم بچه ها هم به خود باوری رسیده بودند که می تونند فقط باید تلاششون رو بیشتر می کردند، برنامه درسی و کلاسی ما طبق معمول ادامه داشت با این تفاوت که من هم کم کم سعی کردم رابطه بیشتری را با بچه برقرار کنم ،در این ماه روزهای قشنگی رو پیش رو داشتیم، روزهای مبارکی چون روز عرفه،عید سعید قربان و عید ولایت و ولادت با سعادت امام هادی... مدرسه در شور و هیجان بود و مراسم های شادی پی در پی برقرار...

تقریبا آخرای ماه آبانیم وامروز با مقایسه نمرات ماهانه هر هنرجو با خودش،متوجه شدم که اکثریت پیشرفت داشته اند و البته بودند هنرجویانی که هنوز به درس نگاه مطلوبی نداشتند و باید روی آنها متمرکز می شدم...البته نه به گونه ای که از بقیه غافل شم ،چون بقیه هم هنوز تا حد مطلوب و دلخواه من فاصله داشتند...




روزهای مهر ماه رو با درس و تمرین های عملی کلاسی و آزمون های ابتدای کلاس و تمرین های منزل و ... گذروندیم و کم کم بچه ها به این شیوه کاری من عادت کرده بودند و البته خودشون هم متوجه پیشرفت تحصیلی شون بعد از یک ماه شده بودند...هنرجوهای رشته عکاسی یه تلقین خیلی بد به خودشون کرده بودند و اون اینکه ما کتبی مون خوب نیست و عملی مون عالیه...درسته رشته های کاردانش روی پایه عملی می چرخه ولی بعد از مدتی متوجه شدم که واقعا اینطور که می گند نیست اونا از بس به خودشون تلقین کرده بودند دیگه اصلا آزمون های کتبی رو نمی خوندند ولی اونقدر آزمون گرفتم که به این باور برسند می تونند فقط باید بخونند... آخر مهر ماه که می خواستم نمرات ماهانه رو داخل کارنامه هاشون بذارم یک برگه دفتر نمره ام کلا پر نمره درس روتوش بود!!!(نمرات کتبی رو با قرمز و نمرات تمرین های عملی منزل رو با آبی ثبت کرده بودم،و چون هر جلسه هر دو مورد را داشتیم همکارا خوششون اومده بود البته واقعا خودمم از این برگه دفتر نمره لذت می برم وقتی نگاه می کنم،امیدوارم ماه های دیگه هم با همین اراده ادامه بدیم)



5 مهر ماه 1390

امروز اولین روز حضورم در کلاس رشته عکاسی پایه سوم بود،درس روتوش و ترمیم عکس و تایپ این کلاس با من بود،یعنی تمام دروس تخصصی شون در پایه سوم،3 روز در هفته شنبه،سه شنبه و چهارشنبه...

تازه رسیده بودم مدرسه،بچه ها سر صف بودند و مدیر در حال صحبت با اونها، پامو که گذاشتم توی دفتر همکارا با تعجب نگام کردند!!! تعجب کرده بودم و سوال برام پیش اومده بود ولی قبل از اینکه من بپرسم چی شده یکی از همکارا طاقت نیاورد و ازم پرسید،دیروز از بچه ها امتحان گرفتی؟؟؟!!! همه خندشون گرفت،خودم از خنده اونا خنده ام گرفته بود،لبخندی زدم و گفتم آره،بهشون گفته بودم زنگ اول هر جلسه از مباحث قبلی آزمون دارید... گفت خانم سمیعی سر صف اعلام کردند و ازم تقدیر کردند بخاطر این امر



ادامه مطلب ...


3 مهر 1390

امروز با تمام اشتیاق به مدرسه رفتم، روز اول مثل هر سال شوق خاصی برای شروع و نو شدن داشتم... دیدن همکارای قدیمی و بالاخص همکارای کامپیوتری ، آشنایی با همکارای جدید...دیدن خانم نوروزی،خانم سمیعی ها و همه و همه ...و دانش آموزای جدید با هزار و یک شادی و غم دیگه...

روز اول،مثل 2 سال گذشته هم که در مدرسه فخری تدریس داشتم،همون روز اول که پا گذاشتیم توی مدرسه،برنامه همه همکارا و درس و ساعت برگزاری کلاسها مشخص بود...این 2 سال گاهی فکر می کردم خانم سمیعی احتمالا شبها هم به برنامه مدرسه فکر می کنند و نمیخوابند تا روز اول که هنرجوها پاشونو میذارند توی مدرسه درس و کلاس ها مرتب و منظم برقرار باشه...واقعا برام شگفت انگیز و تحسین برانگیزه این نظمشون



ادامه مطلب ...


گویند عارفان هنر و علم کیمیاست
گویند عارفان هنر و علم کیمیاست    وان مس که گشت همسر این کیمیا طلاست
فرخنده طائری که بدین بال و پر پرد   همدوش مرغ دولت و همعرصه‌ی هماست



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد

درباره وبلاگ


وبلاگ آموزشی و تشریح عملکردهای سالانه
آخرین مطالب
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 46
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 46
بازدید ماه : 1436
بازدید کل : 238032
تعداد مطالب : 222
تعداد نظرات : 164
تعداد آنلاین : 1



انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس